ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
آغاز ولایتعهدی جان جهان مبارک باد
بیا عصاره حیدر، بیا چکیده ی زهرا
بیا که بوی رسولی ، بیا که نور خدایی
شب غریبی مان می شودبه یاد تو روشن
تویی که در همه شبها چراغ خانه مایی
بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را !