سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جزتو

نظر

 

دوباره آسمان این دل ابری شده
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده
دوباره دلم گرفته ، و شعر دلتنگی را برای این دل می خوانم
می خوانم و اشک می ریزم
آنقدر اشک می ریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند
در گوشه ای تنها و خسته از این دنیا
دوباره این دل بهانه می گیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر می کند
خیلی دلم گرفته است
مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود
خیلی دلم گرفته است
مثل همان لحظه ای که پرنده در قفس اسیر است 
و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی که در آسمان 
آزادانه پرواز می کنند چشم دوخته است
دلم گرفته مثل لحظه ی تلخ غروب!
مثل لحظه ی سوختن پروانه !
مثل لحظه ی شکستن یک قلب تنها...!دوباره خورشید می رود و یک آسمان بی ستاره می آید 
و دوباره این دل بهانه می گیرد
به کنار پنجره می روم!
نگاه به آسمان بی ستاره!
آسمانی دلگیرتر از این دل خسته!
یک شب سرد و بی روح!
سردتر از این وجود یخ زده!
خیلی دلم گرفته است!
احساس تنهایی در وجودم بیشتر از همیشه است!
تنهایی مرا می سوزاند!
دلم هوای تورا کرده است!
دوباره این دل مثل چشمانم در حسرت طلوعی دیگر است!
آسمان چشمانم پر از ابرهای سیاه سرگردان است
قناری پر بسته در گوشه ای از قفس  این دل نشسته و بی آواز است!
هوا ! هوای ابریست! هوای دلگیریست!
می خواهم گریه کنم. می خواهم ببارم
دلم می خواهد از این غم تلخ و نفسگیر رها شوم! 
اما نمی توانم!
خیلی دلم گرفته است!
اما کسی نیست تا با من درد و دل کند!
کسی نیست سرم را بر روی شانه هایش بگذارم و آرام شوم 
هیچکس نیست............!!!