سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جزتو

نظر

توبه میکنم ، خدا

ای خدای مهربان من ، دوباره توبه میکنم ، ولی نه از گناه خویش ،

بلکه ازنیایشم ، عبادتم ،ازدعای خویش و توبه میکنم من ازنمازخویش ای خدا .

از آن نماز خسته ام که دل به صد هوا دوید و در حضور مهربان تو،

ناز صد نگار را کشید و عشق را ندید ، ازآ ن نماز ای خدا توبه میکنم .

از آن قنوت هم خدای مهربان  ، که کردم از تمام آسمان لطف تو طلب ،

سکه ای و مرکبی و خانه ای برای خویش و بود در کنار من کسی

که خسته و گرسنه بود و هم غریب ، هیچ یاد ازو نکرد این دلم . . . 

خدا از آن قنوت توبه میکنم

از آن رکوع از آن سجود از آن دو چشم پر ز خواب از آن نماز بی صواب ،

از آن دعای حبس گشته در حباب زندگی ، نه بندگی . . . .

ای خدا ، من از نماز خویش توبه میکنم .

خدای من ، خدای مهربان من ، و توبه میکنم از آن گرسنگی و تشنگی ز روزه ام ،

نبود آنچه خواستی نبود در سزای تو و یا نبود لحظه لحظه اش برای تو .

درآن بهارعشق وبارش بهانه های بخششت به روی شاخ وبرگهای خاک خورده ی دلم ،

فقط قرار بود که خویش را به زیر بارشش سپارم و دگر تو کار خود کنی ،

ولی به زیر سقف دلسپرده های این جهان پست و خسته ، جستم و

چه زود جمع کردم از چهار سوی ، خویش را

مباد تا که قطره ای مرا تر از لطافت بهشت بی ریای عاشقان کند

مرا ببخش ای خدا که باز توبه میکنم .

ولی خدای مهربان ، فقط همین دو قطره اشک را ز من پذیر،

که هست این دو قطره اشک هستی ام ، نیایشم ، بهانه ای برای بخششم ،

هدیه ای برای پیشگاه تو نبود جز همین دو قطره اشک سرد جاری از دو گونه ام .

مرا ببخش ای خدا از این دو قطره اشک نیز توبه میکنم