وخدایی که در این نزدیکیست
دیرگاهیست که تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر ایینه زمن بی خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
کـــــــــــاش چشمان مرا خاک کنید
تــــــــــــا نبینم که چه تنــــــــــــها شده ام
دلــــــــــــــــم بدجور گرفته ..!!