من "عشق"را در امید ، امید را در تو ،
تو را در دل و دل را هنگام تپیدن،
تنها به خاطر تو دوست دارم .
من غم را در سکوت،سکوت را در شب،
شب را در بستر و بستر را فقط به خاطر
اندیشیدن به تو دوست دارم .
من خزان را به خاطر رنجش،بهار را به خاطر
شکوفه هایش،زندگی را به خاطرامیدهایش
و وجودم را نیز به خاطر تو دوست دارم.
من اشک را بخاطر گرمی اش ، ناله را بخاطر
توانایی اش و دین را بخاطر خدایش
دوست دارم .
خدایی که تو را افریده و مرا در گرو عشقت
حبس کرده است .
خدایی که دل را در تپش،تپش را در پاسخ
و پاسخ را در چشمانت ، فقط به خاطر
عشقم نسبت به تو افریده است .....