نمی دانم شاید سلام!!
یک سلام پر رنگ و چند نقطه چین...
به علامت جوابهایی که ندادی و یک دقیقه سکوت...
به احترام تمام لحظه هایی که در انتظار پاسخ تو مردند فرض که دلت نخواست!
به فرض که حوصله ات نیامد!به فرض که لایقش نبودم!فرض که دوست نداری نه خودم را نه
نامه هایم را ...
این ها خودش قانع کننده ترین دلیل دنیاست بی دلیلی هم خودش کلی دلیل است...
دل را چه کارش کنم؟؟جواب ندهی هم بهانه ات را میگیرد!!
فدایت شوم همین که ته دلت چیزی مثل پاسخ تکان بخورد برایم کافیست.
حقیقتش این بار که برایت می نویسم نه شب است نه سکوت فقط عاشقیست وزمستان فصل
دلتنگی پرنده هایی که به جرم نداشتن بال مجبور شدند در پناه چند نارون خشک بمانند.
نمیدونم نوشتن هایم به دلت مینشیند یا نه اما این بار هم اگر ننشست شاید هم دفعه ی بعد به
سبک آدم های آن طرف تاریخ حرفهایم را برایت نقاشی کردم.
گاهی دلم میخواهد بدانی حال من چگونه است اما بدان که من همیشه حال تو را میدانم.
اغلب دلم برایت تنگ میشود هر لحظه یکبار تنفست می کنم جای تعجب نیست یک دیوانه دارد
با تو حرف میزند خودت قضاوت کن که اول دیوانه نبود و حالا خوشحال است که تو دیوانه اش کرده ای
می دانم که قرار نبود بیایی وچه زیبا میشود کسی وقتی بیاید که قرار نیست.
فرقی نمی کنه اول نامه سلام باشه یا خداحافظی.وقتی هیچ کدام برایت مهم نیست.اما من مثل
تو فکر نمی کنم.مهم اینه که دلم برات لک زده
حتی برای نخواستن و شکستن و راندنت.تا هوای دوستت دارم در عاشقانه هایم می وزد
طعم چشمان تو همان عسلی ست که خوش طعم ترین حادثه های دنیاس که حسرت یک ثانیه تجربه کردنش را دارند.
همه حدس میزنن که نامه هایم را نمی خوانی.
میگن چقدر عین هم می نویسی ؟لحنی.لحجه ای.دلیلی لااقل عوض کن...
تقصیر اسمان نگذار سرنوشت خودش اتفاق های زیبای زندگیم را خط خطی کرده بود
خودش هم دلش به رحم آمد و تورا از خدا برایم به امانت گرفت..
دیگر حرفی نیست جز این که خداحافظی نوعی سلام عجیب برای نامه ی بعدیست که هر وقت ارداه کنی مینویسمش...

یک سلام پر رنگ و چند نقطه چین...
به علامت جوابهایی که ندادی و یک دقیقه سکوت...
به احترام تمام لحظه هایی که در انتظار پاسخ تو مردند فرض که دلت نخواست!
به فرض که حوصله ات نیامد!به فرض که لایقش نبودم!فرض که دوست نداری نه خودم را نه
نامه هایم را ...
این ها خودش قانع کننده ترین دلیل دنیاست بی دلیلی هم خودش کلی دلیل است...
دل را چه کارش کنم؟؟جواب ندهی هم بهانه ات را میگیرد!!
فدایت شوم همین که ته دلت چیزی مثل پاسخ تکان بخورد برایم کافیست.
حقیقتش این بار که برایت می نویسم نه شب است نه سکوت فقط عاشقیست وزمستان فصل
دلتنگی پرنده هایی که به جرم نداشتن بال مجبور شدند در پناه چند نارون خشک بمانند.
نمیدونم نوشتن هایم به دلت مینشیند یا نه اما این بار هم اگر ننشست شاید هم دفعه ی بعد به
سبک آدم های آن طرف تاریخ حرفهایم را برایت نقاشی کردم.
گاهی دلم میخواهد بدانی حال من چگونه است اما بدان که من همیشه حال تو را میدانم.
اغلب دلم برایت تنگ میشود هر لحظه یکبار تنفست می کنم جای تعجب نیست یک دیوانه دارد
با تو حرف میزند خودت قضاوت کن که اول دیوانه نبود و حالا خوشحال است که تو دیوانه اش کرده ای
می دانم که قرار نبود بیایی وچه زیبا میشود کسی وقتی بیاید که قرار نیست.
فرقی نمی کنه اول نامه سلام باشه یا خداحافظی.وقتی هیچ کدام برایت مهم نیست.اما من مثل
تو فکر نمی کنم.مهم اینه که دلم برات لک زده
حتی برای نخواستن و شکستن و راندنت.تا هوای دوستت دارم در عاشقانه هایم می وزد
طعم چشمان تو همان عسلی ست که خوش طعم ترین حادثه های دنیاس که حسرت یک ثانیه تجربه کردنش را دارند.
همه حدس میزنن که نامه هایم را نمی خوانی.
میگن چقدر عین هم می نویسی ؟لحنی.لحجه ای.دلیلی لااقل عوض کن...
تقصیر اسمان نگذار سرنوشت خودش اتفاق های زیبای زندگیم را خط خطی کرده بود
خودش هم دلش به رحم آمد و تورا از خدا برایم به امانت گرفت..
دیگر حرفی نیست جز این که خداحافظی نوعی سلام عجیب برای نامه ی بعدیست که هر وقت ارداه کنی مینویسمش...
