به دنیا می آییم
به دورمان می چرخند
تا جوان شویم جوانی نزدیکان در برابر چشمانمان به پیری و
میانسالی می رسد
بر سر بهار و تابستانمان پاییزها و زمستانها میبارد
و...
پیر می شویم
مرگ را برای عزیزان زیاد می بینیم
از دست می دهیم
تنهایی را بیشتر از همیشه احساس می کنیم
و در آخر می میریم
تنها برای اینکه به دنیا می آییم