آهن و آهن ربا:
آهن جذب آهن ربا می شود. ولی اگر این آهن زنگ بزند و اکسیده شود و خاصیت خود را از دست بدهد، دیگر آهن ربا آن را جذب نمی کند و علت آن پوسیدگی و زنگ زدگی آهن است. گناهان، مانند حجابی بر روی قلب هستند، مانند این است که دور یک سوزن را پارچه و نخ و ریسمان به اندازه ای بپیچند که سوزن دیگر پیدا نباشد، در این حالت، دیگر قیچی آهن ربا آن را نمی رباید، ولی اگر این پرده ها و پارچه ها را از روی آن برداشتید و برهنه شد، سوزن با یک پرتاب جذب آهن ربا می شود و قیچی سوزن را می رباید. مومن نسبت به امامزاده ها مثل آهن و آهن ربا، خودش را به سمت آنها پرتاب می کند و خود را به دامان آنها می اندازد، وقتی که احساس می کند در حرم اینهاست، همه چیز از یادش می رود، انس پیدا می کند و با آنها صحبت و درد دل و گریه می کند و با آنها مانوس می شود.
وقتی شما می خواهید سوزنی را از آهن ربایی جدا کنید، چه طور فشار می آورید که سوزن را از آن جدا کنید، فردی هم که می خواهد زیارت یک امام یا امامزاده را ترک کند، مانند جدایی آن سوزن از آهن رباست؛ که به زور انجام می گیرد. نماز و روزه و زکات و احسان به فقرا انسان را جذب می کنند. امر به معروف هم انسان را جذب می کند که انسان بی تاب می شود و میل دارد که امر به معروف کند. نهی از منکر هم همینطور انسان را جذب می کند. وقتی در یک جا منکری است و انسان نهی از منکر نکرده است، از خودش نفرت دارد و از خودش بدش می آید. همه اینها تاثیرات خودشان را روی قلب دارند. هر چه انسان پاکتر شود، بهتر جذب عبادت و محبت خدا می شود.