چند روز مونده به ماه رمضون، آ… خدا! بیا و لطف کن و جونمون رو نگیر. الان وقت مرگ ما نیست. میخواهیم با اشک، با یه مشت گناهکار مثل خودمون زندگی کنیم. آ… خدا! یه گناهکارم، یه گناهکاره. یه وقت دیدی دلش شکست و توبه کرد و به تو قول داد. خودت که این صحنهرو دوست داری، خودت که دل میبری، میخواستی ماه رمضون رو نیافرینی. حالا که عاشقمون کردی، پاش وایسا. اشک از ما! شبایی هست که مهتابیترم باشه. شبایی هست که حاج منصور غوغا کنه. شبایی هست که… شبای بعد از شب قدر رو میگم. مسجدیه کم خلوتتر میشه. میشه عین دوکوهه. خدایا! تو رو به جون شهدا، قبول کن توبهمونو. فقط اگه خدایی کنی و دیر بگذرونی ماه رمضون رو، چی میشه! اصلا یه کار کن تموم نشه شب اول. همون شب که حاجی هر سال میگه؛ یه سال منتظرت بودم… .
داره میرسه. ما گناهکارا هم نوروزی داریم. داره میرسه. همهاش چند شب مونده. از چند شب دیگه، کوچه کثیف از تنهایی درمیاد. مسجد تمیزترین جا واسه توبهاس. حاج منصور بلد این کاره. استاد شب اوله. یه «آ… خدا» بگه، دل آدمو میبره. ما تو دل تحریم هوشمند، فلافل خوردنمون قطع نمیشه. پرروتر از این حرفا… آفرین! دقیقا به ما میگن. اون گوشه میدون ، انتقال خونم هس. خون میدیم، ساندیس میگیریم، حال میکنیم، تا حاجی بیاد، 14 تا صلوات میفرستیم، تا برامون بخونه… به به! اونم چی بخونه: «اللهم رب شهر رمضان». خدای ماه رمضون انگار یه خدای دیگهاس. خدا که همون خداس، اما انگار یه خدای دیگهاس. دیوونه شدم. دیوونگی هم داره آخه. صدای حاج منصور دیوونه میکنه آدمو، اونجا که وسط مناجات، میبردت کربلا، «حسین حسین» میخونه. عاشق گره ابروهای حاجیام. یه جورایی خوشگل بالا پایین میشه. اون صندلی که حاج منصور میشینه روش؟ عاشقشم! اون میکروفن؟ عاشقشم! اون غزل شب اول؟ عاشقشم! شب سوم؟ عاشقشم! شب میلاد امام حسن؟ عاشقشم! تارهای صوتی حنجره حاجی؟ عاشقشم! وقتی صداش میگیره و درنمیاد؟ عاشقشم! اون گنده لاتی که شیر شتر میفروشه آخر کوچه کثیف؟ عاشقشم! . عاشق اوناییام که 5 ساعت مونده به مراسم، میرن و دور و بر صندلی حاجی جا میگیرن! آهان! عشق است لحظه «الهی العفو»، اونجا که دستامونو به نشونه گدایی میاریم بالا. بابا! گناهکاریم دیگه، چی کار کنیم؟ به ما میگن باحالترین گناهکارای دنیا. آخرشم برمیگردیم خونه خدا. تو غمت نباشه. حاج منصور بلده! حاجی خودش میدونه چه جوری باید اشک ما رو دربیاره. آمار دلامونو داره. بچههای پایین، با موتور میان، بچههای بالا، با ماشین میان اما خب! با دلش میاد حاج منصور. اجتماع ماس دیگه. پاتوقمونه. یه موکت خیابون بیرون مسجد رو با دنیا عوض نمیکنیم. یعنی اگه راستشو بخوای، کل مهمونی خدا سلف سرویسه! بیشتر با شعرای حاجی حال میکنی؟ همونو بردار! دوست داری وسط دعا زار بزنی؟ زار بزن! راحت باش! خدا عاشق گریه گناهکاره ما. از همه گناهکارتریم. ساعت 2 نیمه شب، همه هیاتا گرفتن خوابیدن، تازه اول شب ماس. میخوایم خلوتتر باشه! با خدا خیلی کار داریم. گرفتارتریم.