خدایا از
توی خلوت پر از همهم ام که صدای به صدات نمیرسه
اگه میتونی منو دعا بکن منکه دستم به خدا نمیرسه
اسمونا ارزونی پرندهاجای اسمونا یه قفس بده
همه دار و ندار مو بگیر هرچی بود مو دوباره پس بده
بازم هیچ راهی به مقصدنرسیدمن هزارو یه شبه معطلم
تاته جاده دنیا رفتمو بازم انگارسرجای اولم
چرا دنیا باتمام وسعتش مرحمی برای زخم من نداشت
پای هرچی که دویدم اخرش حسرت داشتنشو تو دلم گذاشت
سر روی شونه های روزگار قداین فاصله هق هق میکنن
دارم از ثانیه ها سیر میشم دارم از دوری تو دق میکنم
پشت خنده های مصنوعی ما دل به این بغض گلوشکنده
روزگار سرد مو ورق بزن دست مهربونتو به من بده
گم شدم توی شبی که خودمم شبی که حتی یه فانوس نداره
منو با خودت ببر به روشن اخه هیچکی مثل تو منو دوست نداره
هی لک زده دلم واسه یه هم زبون شیشه دل همه سنگ شده
میدونی دلیل گریه هام چیه ای خدا دلم واست تنگ شده
ای خدا دلم واست تنگ شده