خدایا !
اونقدرا هست که با یه نردبون خودمو کنارت حس کنم؟
یا شایدم نزدیکتر؟!! فکر کنم نیازی به نردبون نباشه....
وقتی دستمو دراز میکنم, می تونم دستتو بگیرم..آره... تو تا این حد به من نزدیکی...
طوری که عطر تنتو حس می کنم و گاهی سنگینی نگاهت....
خدا جونم مرسی که با منی... مرسی که وجودت گرما بخش وجودمه...
شاید باورت نشه! ولی بعضی اوقات از اینم به من نزدیک تری... گاهی حس میکنم که تورو تو بند بند وجودم با خودم به همراه دارم....
خدایا دوست دارم...
خدایا به حق این شب عزیز, ازت میخوام که ما رو تنها نذاری... خدایا, یه عالمه آرزوی ریز و درشت تو دلمه... میدونم که از همشون باخبری چون توی دلم خونه داری... کنار آرزوهای رنگیم...
خدایا نذار سرنوشت هر بلایی رو که نوشت, سرمون نازل کنه...
خلاصه خدا جونم, امشب همگی آرزوهامونو می سپریم به دستت... میدونم آنقدر خوب و مهربونی که دل بنده هاتو نمیشکونی...
آمین...