فرق شهدا و من
شهدا هر لحظه در ذکر بودند و من هر لحظه غافل شاید لحظه ای در ذکر.
شهدا در کار خیر والسابقون بودند و من دست دست می کنم تازه اگر بخوام انجام بدم.
شهدا در سختی ذکر می گفتند (صبر و توکل) و من در سختی داد و بیداد و ناشکری و...
شهدا همه کارهاشون رو برای خدا می کردند و من همه کارها رو برای نفع خودم انجام میدم حتی کار خیر.
شهدا خودخواه و مغرور نبودند و من در همه چی خودخواهم حتی خداخواهی.
شهدا در راه خدا سختی می کشیدند و من ذره ای سختی را نمیتونم تحمل کنم.
شهدا در راه خدا به دنبال سختی میدویدند و من برای خدا هم صبر بر سختی ندارم.
شهدا در سختی ها صابر و شاکر بودند و من در سختی ها عجوا و ناسپاس.
شهدا در راه خدا سختی را حس نمی کردند و همه دردها شیرین بود و من تنها سختی را در راه خدا می بینم.
شهدا همیشه در یاد خدا و من همیشه در یاد غیرخدا.
شهدا هر چی بلا بیشتر می شد به خدا نزدیکتر می شدند و من با بلا از خدا دور میشم.
شهدا در کار و کمک پیش قدم بودند و من در کار خودم هم تنبل و سست.
شهدا چشم فرو بستند از هر چی غیر اوست و من چشم بستم از او.
فرق من با شهدا به اندازه فاصله من تا خداست.
هر که به خدا رسید و خدا را بر خود شاهد دید شهید راه حق می شود.
از سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی