آه پدرم
می دانم که می دانی
که چقدردلتنگ توام
ومی دانم که می دانی که بعدازتو
گلویم میزبان بغضی
به سنگینی نبودنت است
آه پدرم پدرم پدرم
کاش بودی کنارم...
تا توی باغچه ی قلبت
شمعدانی های دلتنگی ام را می کاشتم
کاش بودی کنارم...
تادرزلالی چشمت
قطره ی اشکی میشدم
وبه بهانه ی بوسیدن گونه ات
برصورتت میلغزیدم
آه پدرم پدرم پدرم
کاش بودی کنارم...
تابا عرق پیشانیت
آتش قلب پریشانم راخاموش میکردی
وآنگاه
من
باعشقی وصف ناپذیر
تمامی خودرا به توهدیه میکردم
کاش بودی کنارم...
کاش بودی کنارم...