خیلی دلم گرفته...پیشتر از اونچه بتونی تصورش رو بکنی...
.نمیدونم چی بگم..
چند وقتیه باهات حرف نزدم
البته تنهایی و اینجا....
خدایا امشب خیلی دلم گرفته
نمیدونم چرا ولی دلم خیلی گرفته
ای خدای مهربونم
کمکم کن
ارومم کن
خیلی نا ارومم
دلم از دنیات گرفته
از ادماش....
از همه چیزش...
امروز دلم خیلی خیلی تنگ شده بود
خدا جونم بیشتر از همه دلم بهونه ی تو را میگره.دلم خیلی برات تنگ شده...واسه سجاده ی نمازم...واسه سجده های پر از اشکم...واسه سجده هایی که محل پرواز بودن به ملکوت تو...پرواز به دنیایی که فقط می دونم اینجا و این نزدیکیا نبود..
خدا جونم خیلی دلم برات تنگ شده.واسه ی نماز ودعاهام.واسه ی نیمه شب ها و درد دل های 2نفرمون.
خدا جونم دلم واسه ی خودمم تنگ شده...عجیب تنگ شده!!!
یه جایی خوندم خدا وقتی یه نعمتی را ازت گرفت نباید شکایت کنی چون اون مال خودش بوده و به تو امانت داده شده بوده و حالا صاحبش تصمیم گرفته که اون نعمت را پس بگیره...
ولی خودت می دونی که من بیشتر از همیشه به تو وگوش های شنوات توی این روزای سخت چه قدر احتیاج دارم.دارم فکر میکنم خیلی چیزها را ازم پس گرفته ای ولی نمی خوام شکایت کنم شاید قراره دوباره بهترشو بهم هدیه بدی.
دلم می خواد اونقدر غرق در عشق تو بشوم که دیگر حایلی میان من وتو نماند...دیگر من من نباشم دیگر منی وجود نداشته باشد
همه تو شوی و بس خداجونم راه رسیدن به خودت را به قلبم نشون بده...
منتظرتم خدای عزیزم...
یگانه معبود سرزمین قلبم جواب یگانتو بده