حدیث عاشقی به پایان نمی رسد اما .........
در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زآن سو نخندید
یاد بچه ها ی تفحص به خیر
بیا و از این پنجره رسم عاشقی را تماشا کن
دیدن از پنجره زیباست اگر بگذارند
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
سجاده عاشقی را بی تکلف گستراندند ....
درد عشقی کشیده ام که مپرس
سوز هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که مپرس