پيام

جزتو
92/2/28

+ *وقتي ذره اي همچون شن وارد صدف شود.. صدف ماده اي از خود ترشح کرده که در نهايت آن ذره تبديل به مرواريد مي شود..مرواريدهاي زيبايي در انتظار توست اگر در صدف دلت اکسير ياد خدا جاري باشد...*

بارسلونا7سابق 92/2/31

@};-

ممنونم@};-

اکسير ياد خدا مانع از ورود ناخالصي ميشه

گاهي چنان در دسترس هستي كه نميبينيمت

زيباست

ممنون@};-

@};-

مثل هميشه زيباست@};-

زيبا بود

ممنونم

فيد شما را همان اول ديدم ولي براي اينکه ناراحت نشويد نظر ندادم ولي حالا که پيام داده ايد مي نويسم : بايد اين جملات تغيير کند چون ذکر خدا به شن تشبيه شده و صحيح نمي باشد لذا بهتر است اينگونه بنويسيد : *«اگر همچون صدف ، خود را به درياي ذکر الهي بسپاري ، خواهي توانست مرواريد هاي زيباي وجودت را بسازي»* البته ببخشيد من دخالت نمودم ... التماس دعا

چه ربطي داره .. اصلا متوجه منظور خانوم جز تو نشديد امامت و ولايت

@};- فيد بسيار زيباست و معناي بسيار عميقي داره .. البته چشم بصيرت ميخواد

*اولا کجاي اين مطلب من گفتم ذکر خدا مثل شنه... گفتم صدف يک ماده رو ترشح ميکنه که اون ماده مثل يک اکسير باعث ميشه ذره شن به مرواريد تبديل بشه.. حالا اگه تو صدف دل انسان هم اکسير ياد خدا جريان داشته باشه.. اعمال صالح ناچيز انسان حتي ناچيز تر از شن هم با اين اکسير به مرواريد تبديل ميشه.. بابا اينها استعاره و تمثيله.. يه خورده فکر کنيد بعد حرف بزنيد*

خيلي زيبا بود @};-

ممنونم

اولا کجاي اين مطلب من گفتم ذکر خدا مثل شنه... گفتم صدف يک ماده رو ترشح ميکنه که اون ماده مثل يک اکسير باعث ميشه ذره شن به مرواريد تبديل بشه.. حالا اگه تو صدف دل انسان هم اکسير ياد خدا جريان داشته باشه.. اعمال صالح ناچيز انسان حتي ناچيز تر از شن هم با اين اکسير به مرواريد تبديل ميشه.. بابا اينها استعاره و تمثيله.. يه خورده فکر کنيد بعد حرف بزنيد - جزتو

عرض کردم ذکر را به شن تشبيه کرده ايد درسته يا نه؟ ظاهرا با دقت نظر حقير را نخوانده ايد بلکه با عصبانيت ديده ايد

جناب امامت و ولايت ،من دارم فارسي عرض ميکنم درمطلب من هيچ چيزي به شن تشبيه نشده..بلکه گفتم صدف ماده اي ترشح ميکنه که شن رو به مرواريد تبديل ميکنه وياد خدا هم مثل اون ماده درصدف دل اعمال ما رو به مرواريد تبديل ميکنه.در اينجا چند تشبيه پنهان نهفته.اولا اون ماده اي که صدف ترشح ميکنه به اکسير تشبيه شده.

دوما شن به دليل ناچيز بودن ميتونه استعاره از اعمال ناچيز ما باشه که با اکسير ياد خدا به مرواريد گرانبها تبديل ميشه.. اين البته در مطلب به صورت مستقيم ذکر نشده ولي اگه خواننده يه خورده بصير باشه خودش ميفهمه.. بصيرتتو ببر بالا.. بهانه هاي بني اسرائيلي چرا ميگيري..

شتابزده قضاوت نكنيد هر دو مطلب ارائه شده داراي دو معني جداگانست و بهم هيچ ربطي نداره ... پيشنهاد ميكنم يك بار ديگر با دقت بيشتري نظرات رو مطالعه كنيد .

اولا من اشتباه کردم چراکه فکر کردم منظور شما تشبيه ذکر به شن است ثانيا ظاهرا خود شما بر روي اين جمله خيلي فکر نکرده ايد چراکه فرموديد ميتونه استعاره از اعمال ناچيز... ثالثا ذکر مربوط به قلب و خواطر است نه اعمال بلکه آنچه اعمال ناچيز را بها مي دهد اخلاص است پس بايد گفت: *... مرواريد هاي زيبا خواهي داشت اگردر صدف دلت اکسير اخلاص جاري شود *رابعا حقير واقعا پشيمان هستم که چرا با شما وارد بحث شدم.

@};-

دير وقت است و همه خسته هستيم . پيشنهاد ديگرم اين است كه برويم و استراحت كنيم . به اين بحث هم خاتمه دهيد كه رضاي خداوند در آن است . هنگام نماز صبح التماس دعا . شب دوستان بخير

جناب سيمرغ گل مربوط به کيست يا چيست؟... /// جناب راوندي از بزرگواري شما ممنون و شب شما هم به خير /// التماس دعاي فراوان ... ياعلي

سلام عالي بود

عالي بود @};-

سلام صبح بخير ... منكه همه را سر نماز دعا كردم @};- شما چطور ؟

@};-