پيام
+
پدر جان چرا رفتي
پدر جانم غباري از اندوه بر چهره ام نشسته وخستگي پايان ناپذير بر تنم .
اي پدر9غروب غمناك از ايام سوگواريت ميگذرد .
9 شب است كه خواب به چشمان خونينم نرفته .
نمي خواستم كسي شيون مرا ببيند غرورم شكسته شد .
پدر جان خانه اي كه تو در آن با روي گشاده وچهره ي خندان پذيراي مهمانهايت بودي
به ويرانه اي از غم تبديل شده .
چهار ديواري خانه مان فضاي تاريك به خود گرفته است ديگر كسي نيست
2-سيمرغ
92/1/7
پاتوق فرزانگان
تسليت ميگم...واقعا سخته...
جزتو
خيلي سارينا جون دعا کنيد داريم ديوونه ميشيم
عآطفه
يگانه جان خدا پدرتو رحمت کنه ......روحش شاد باشه و به تو و خانوادت صبر بده
پاتوق فرزانگان
يگانه خانم من تو همين چند روزه 2تا از عزيزترين كسانم رو از دست دادم....خيلي سخته...خيلي...اما بايد تحمل كرد و با شرايط ساخت....*نبايد سوخت*
جزتو
ممنونم سارينا جون ممنونم اتوق فرزانگان ممنونم عاطفه جون
* راوندي *
انا لله و انا اليه راجعون
جزتو
خدا رحمتشون کنه من نميتونم اصلا باورم نميشه احساس ميکنم بابا ماموريته
جزتو
ممنونم آقاي راوندي
جزتو
? أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ ? - »ميزباني زه لاهوت«يعني چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاتوق فرزانگان
ممنون.احساس كنيد بابا تو بهترين جاي عالمه!احساس كنيد بابا تو جاييه خيلي بهتر تر اينجا!احساس كنيد بابا تو بهشته(همون احساسايي كه من نمي تونم بكنم...).حالا ببينيد چقد تحمل كردن دوري راحت تره...خدا رحمتشون كنه...
ba 2
:(
جزتو
ميخوام نميشه دلم بد جور واسش تنگ شده واسه خنده هاش حرفاش نصيحتاش شوخي هاش اي خدا چيکار کنم
* هاتف *
سلام بانو...روحشون شاد وقرين رحمت الهي...خداوند صبرعنايت فرمايد به شما...ماجور باشيد ان شاءالله...
جزتو
ممنونم * هاتف *واسه اينکه خدا صبرمون بده دعا کنيد
پاتوق فرزانگان
:(
جزتو
ممنونم افروز بانو
**ارغوان**
:( خدا صبرتون بده
ساناز-23
تسليت
جزتو
ممنونم
ساناز-23
چرا پدرتون فوت شدن عزيز؟
جزتو
سکته کرد
ساناز-23
خيلي متاثرشدم...اميدوارم خداي مهربون بهتون صبري عظيم بده...منو توغمت شريك بدون دوستم...انشاله روحش قرين رحمت حق تعالي باشه
جزتو
ممنونم
♥يک زوج خوشبخت
با تمام وجودم مي تونم بگم اين روزهاتون رو درک مي کنم...خيلي سخته و باور کردنش سخت تر... خدا به همه مصيبت زده ها صبر اعطا کند تا بتوانند باز زندگي کنند...
* راوندي *
مرحوم پدرم پيش از وفات گفت و بعد از او منهم گفتم : *بعضي کسان که دم از عمر بسيار ميزنند / وقت وداع سخن از لحظه ي ديدار ميزنند / گفت آن پدر که ميروم و بعد رفتنم / عکس مرا به سينه ي ديوار ميزنند *
* راوندي *
چه داند سرگذشت دردمندان / هر آن کو خود به دردي مبتلا نيست