شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

جزتو

+ آب را گل نکنيم ؛ پدرم در خاک است … وقتي ديروز باران باريد “آن مرد در باران آمد” را به ياد آوردم “آن مرد با نان آمد” يادم آمد که ديگر پدرم در باران با ناني در دست و لبخند بر لب نخواهد آمد ديروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگي‌اش با زمين و تنهائيش با خورشيد و نبودنش به ياد پدر سخت گريستم پدرم وقتي رفت سقف اين خانه ترک بر ميداشت پدرم وقتي رفت دل من سخت شکست خاطر خاطره ها رخ بنمود زندگي چرخش يک خاطره
جزتو
زندگي چرخش ايام و گذار من و توست و کسي گفت به من: آب را گل نکنيد پدرم در خاک است زندگي مي‌گذرد کاش يک فاتحه مهمان شقايق باشيم و زمين کوچک نيست دل ما تنگ و نفس سنگين است کاش ميشد آموخت که سفر نزديک است خاطر خاطره‌ها را نبريدش از ياد زندگي مي‌گذرد کاش يک فاتحه مهمان شقايق باشيم
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top