شنيده مي شود از آسمان صدايي که ...
کشيده شعر مرا با هم به جايي که ...
نبود هيچ کسي جز خدا ، خدايي که ..
نوشت نام تو را ، نام آشنايي که ..
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
واز شنيدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه ، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزين شد
نوشت فاطمه تکليف نور روشن شد
دليل خلق زمين و زمان معين شد
نوشت فاطمه يعني خدا غزل گفته است
غزل ، قصيده نابي که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعريف ديگري دارد
ز درک خاک مقام فراتري دارد
خوشا يه حال پيمبر چه مادري دارد
درون خانه بهشت معطري دارد.....