• وبلاگ : جزتو
  • يادداشت : رسول عشق متن به دست اومده از ذهنمون(يگانه)اين پست رو مخصوصا ثابت
  • نظرات : 27 خصوصي ، 75 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    سلام.نياز به پيشرفت داري. موفق باشي

    خيلي مفيدوزيبابود-لعنت خدابرهتاكان به خاتم النبيامحمد(ص)

    سلام دوست گرامي-وب خوبي داري مطالب را با فونت ديگري بنويسيد بد نيست مخصوصا حرف ي وسط حروف نماي زيبايي ندارد.
    salam yegane jun...matalebet kheili khuban...sar ham zadama...shomam faramush nakon
    سلام مرسي ک بهم سر زدي وبلاگت خوبه موفق باشي...
    سلام دوست عزيز!
    زيبا بود . . .
    موفق باشي!
    عالي بود يگانه ي عزيز...
    ز راه دور آمدم كه خسته ام


    دو چشم خسته باز كن كه شب شده

    به پاي خسته من هنوز

    به پشت پلك بسته ات نشسته ام

    دو چشم خسته باز كن من از تبار غربتم

    دو چشم خسته باز كن ستاره ها

    به ضرب چشمهاي خود

    تن مرا دريده اند

    دو چشم خسته باز كن كه خسته ام

    به پشت پلكهاي تو نشسته ام نشسته ام
    سلام .بسيار زيبا و عاليست . خداقوت

    لينکت کردم با اجازه تا بيشتر بخوانمت

    رخصت

    سلام!
    فقط ميتونم بگم....غافلگير شدم!
    هنر بهترين قالب براي بيان چيزهايست كه در بيان و ذهن و وصف نمي‌گنجد اما گاهي زيبايي خود هنر را با هيچ بياني نمي‌توان توصيف كرد...
    بسيار عاليست!
    موفق باشيد!


    درود بر شما

    قلمت و قدمت همواره پر بار و انديشه ات سرشار از نيکي ها

    گفتي دل داغدار را برداري

    از پنجره ها غبار را برداري

    اين قوم دوباره پاک کافر شده اند

    لازم شده ذوالفقار را برداري

    درود و بدرود

    سلام مطلب خوب و قشنگي بود. اجرتون با رسول خدا (صلي الله عليه و آله)
    پاسخ

    سلام خوش اومديد خواهش ميكنم

    سلام ممنون از اين که تشريف اوردين وب لاگ خوبي بود و ممنون از اين که در مورد پيامبر اکرم مطلب گذاشتين
    پاسخ

    سلام خوش اومديد اجرتون با امام زمان وظيفهه همه ماست من هم به عنوان يه بچه مسلمون كاري انجام ندادم مديون آقا هستيم


    امشب تمام خويش را از غصه پرپر ميکنم
    گلدان زرد ياد را با تو معطر ميکنم
    تو رفته اي و رفتنت يک اتفاق ساده نيست
    ناچار اين پرواز را اين بار باور ميکنم
    يک عهد بستم با خودم وقتي بيايي پيش من
    يه احترام رجعتت من ناز کمتر مي کنم
    يک شب اگر گفتي برو ديگر ز دستت خسته ام
    آن شب براي خلوتت يک فکر ديگر ميکنم
    صحن نگاهت را به روي اشتياقم باز کن
    من هم ضريح عشق را غرق کبوتر ميکنم

    بسيار عالي نوشتي , منتظر نوشته هاي بعديت هم هستم , اگه دوست داشتي ميتوني از وب من هم ديدن کني

     <      1   2   3   4   5      >