امشب تمام خويش را از غصه پرپر ميکنم گلدان زرد ياد را با تو معطر ميکنم تو رفته اي و رفتنت يک اتفاق ساده نيستناچار اين پرواز را اين بار باور ميکنميک عهد بستم با خودم وقتي بيايي پيش من يه احترام رجعتت من ناز کمتر مي کنميک شب اگر گفتي برو ديگر ز دستت خسته ام آن شب براي خلوتت يک فکر ديگر ميکنمصحن نگاهت را به روي اشتياقم باز کن من هم ضريح عشق را غرق کبوتر ميکنم
بسيار عالي نوشتي , منتظر نوشته هاي بعديت هم هستم , اگه دوست داشتي ميتوني از وب من هم ديدن کني