• وبلاگ : جزتو
  • يادداشت : اينم حاله من(يگانه)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    وقتي که خوابي نيمه شب، تو را نگاه مي‌کنم
    زيبايي‌ات را با بهار گاه اشتباه مي‌کنم

    از شرم سر انگشت من پيشاني‌ات تر مي‌شود
    عطر تنت مي‌پيچد و دنيا معطر مي‌شود

    گيسوت تابي مي‌خورد، مي‌لغزد از بازوي تو
    از شانه جاري مي‌شود چون آبشاري موي تو

    چون برگ گل در بسترم مي‌گستراني بوي خود
    من را نوازش مي‌کني بر مهربان زانوي خود

    آسيمه مي‌خيزم ز خواب، تو نيستي اما دگر
    اي عشق من بي من کجا؟ تنها نرو من را ببر

    من بي تو مي‌ميرم نرو، من بي تو مي‌ميرم بمان
    با من بمان زين پس دگر هر چه تو مي‌گويي همان

    در خواب آخر عشق من در برگ گل پيچيدمت
    مي‌خوابم اي زيباترين در خواب شايد ديدمت


    تو آيا عاشقي کردي بفهمي عشق يعني چه؟ فک نمي کنم
    تو آيا با شقايق بوده‌اي گاهي؟ اره
    نشستي پاي اشکِ شمعِ گريان تا سحر يک شب؟از درد