سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جزتو

هرساله با فرارسیدن ایام سوگواری حضرت ابا عبدالله در ماه محرّم، مردم و هیئت های عزاداری اقدام به تهیه و توزیع غذای نذری به سوگواران سالار شهیدان می نمایند.در این بین بنا به بضاعت هر شخص و هیئت و میزان مشارکت محبّان اهل بیت مقدار و نوع غذا متفاوت بوده امّا همچنان تناول مقداری از این غذا که دارای عطرو بوی خاصی می باشد، برای مردم از لحاظ معنوی حائژ اهمیت فراوان است. ...


 

سلام مولای من

آقا جان دوباره دلم گرفت یاده شما افتادم

بین ما آدما وقتی می خوان پی ببرن که یه نفر چه جور آدمی هستش نگاه میکنن به اطرافیان اون طرف. میگن مادرو ببین و دختر رو بگیر و یا برای تحقیق راجع به خواستگار می پرسن دوستاش کیا هستن و در مورد اونا سوال میکنن و .......... کلاً اینجوریه که می گن می خوای یه نفر رو بشناسی ببین دورو وریاش کیان . در حالت بزرگتر وقتی می خوان یک تمدن رو مطالعه کنن اول میرن سراغ بزرگان اون تمدن ، بررسی میکنن ببینن خروجی این نوع زندگی و تفکر چه انسان هایی بودن و بعد تحلیل خودشون رو در مورد اون تمدن ارائه می دن و ...............

مولا جان به این مسئله که فکر میکنم بیشتر دلم میگیره ، بیشتر مظلومیت و غریب بودن شما رو حس و درک میکنم.

مولا جان واقعاً تو این سوال موندم.اطرافیان شما چه کسانی هستند؟؟؟؟؟

بهترین جوابی که برا این سوال پیدا میکنم اینه : منتظرانتون

خوب یکمی بهتر شد ولی حالا یه سوال دیگه؟! منتظرانتون کیا هستن؟؟؟.

برای جواب دادن به این سوال خودمو می زارم جای یه آدم دیگه ؟ خوب اگه از من بپرسن منتظرای امام زمان کیا هستن می گم :

اینایی که به یادش هستن ، آدمایی که برا امام زمان برنامه میزارن و تبلیغ میکنن . اونایی که به طور کلی دم از امام زمان می زنن.

با این دسته بندی برای منتظرای امام زمان یه جورایی شاید بتونم خودمم تو این گروه جا بدم ولی بعد که به خودم که نگاه میکنم بیشتر دلم برای غربت شما میگیره . آقا جان چندین ساله اسم شما شده برای من اعتبار، مردم به خاطر اینکه من از شما دم میزنم برام احترام قائل هستن ، تو این سال ها همیشه اسم شما منو تو نظر دیگران بالاتر برده و ...............

ولی آقا جان من که خودمو بهتر از بقیه میشناسم ، من که میدونم یه گناهکارم ، خودم می دونم کی هستم و عیار خودمو میدونم ...........

چقدر قشنگ گفته حضرت علی (ع) تو دعای کمیل اونجا که میگه:

چه بسیار نیکی ها که در من نبود و تو از من بر زبان ها جاری ساختی

این جمله دقیقاً وصف حال من هستش ، آرزو میکردم همونی بودم که مردم فکر میکنن . از اینکه خوب نیستم ناراحتم ، از این که خالص نیستم ناراحتم ، مولا جان ناراحتم از این کم بودنم ، ناراحتم از......................

مولا جان اینا همه درست ولی بیشتر ناراحتی من برای شماست ، با خودم میگم نکنه همه این آدما که دم از امام زمان میزنن یکی مثل خودم باشن ؟!..... وای غربون غریبیتون برم آقا ، خدایا آخه چرا ما آدما اینطوری هستیم ؟ چرا اکثرمون شیشه خرده داریم ؟ خدایا هممون می دونیم که حق چیه؟ و ناحق چیه؟ همه میدونیم که کار درست چیه؟ ولی انجامش نمیدیم!!

مولا جان دستمو بگیرین ، عزیز زهرا اگه من بدی کنم دیگران کارایی که من انجام دادم رو می زنن به نام شما ، مولا کمکم کنین بشم منتظر واقعی شما ، مدد کنید در راه شما قدم بردارم .

مولای من فقط میتونم بگم فدای غربتتون بشم . مولا دعام کنید.



اللهم عجل لولیک الفرج



وقتی داری میری نظر هم ندادی مهم نیست
یه صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج مهدی آل محمد بفرست



بقیه ا... ، امروز جمعه است ، روز موعود ، روز فرا رسیدن ، از راه رسیدن و دل های هزاران عاشق را مزین کردن ، آرزوی هر پیر و جوانی ، خرد و کلان ، دیدن چهره ی نازنین توست . ای کاش می شد ، همچون پرستو های عاشق ، در دل تاریک شب پرواز کرد ، ای کاش می شد در کویر سینه ها آلاله ها را کاشت و درمیان شوق هستی با دل های دیوانه ساخت و ای کاش می شد مهربانی را به قدر ارزانی در میان عاشقان زندگی ، از ورای ابرهای تیرگی ، بر فراز خانه ها پرواز داد.
[تصویر:  777.jpg]


نظر

غنچه‌ی خونین کربلا (1)


یکی از کسانی که در رکاب حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام به شهادت رسیدند و سند مظلومیت حضرت می‌باشند و به مقامی رسیده‌اند که لقب باب الحوائج را به ایشان داده‌اند شش ماهه‌ی امام حسین، حضرت علی اصغر می‌باشد همان کسی که موقع رجعت و در قیامت از خون او سئوال می‌شود که به چه گناهی او را کشتید. و این مقاله پیرامون فضائل و منقب و سیری کوتاه در زندگانی حضرت علی اصغر علیه‌السلام می‌باشد.
واژگان کلیدی: حضرت علی اصغر علیه‌السلام، ذبح، شهادت، امام حسین علیه‌السلام، امام زمان علیه‌السلام، رجعت، و
...

 

امشب که دیگه شب روضه خوندن نیست که ......... هست ؟

روضه ی امشب چهار کلمه است :

وای علی کشته شد

 

چی بگم من براتون ؟

همین و میتونم بگم :

 

لای لای                لای لای         علی لای لای

لای لای                لای لای         علی لای لای

 

میگن تو کوفه قافله اسرا رو که آوردن دیدن یه خانم همین جور دستاشو داره تکون میده .

زینب اومد جلو گفت : عروس مادرم چیه ؟ چرا اینجور میکنی ؟

خانم رباب فرمودن : خانم از مدینه تا کربلا تو بغلم بود . دیگه عادت کردم . حالا جاش خالیه

...ای آرزوهای رباب...

دیدی یه مادر واسه بچه اش هزار تا آرزو داره .

بچه شیش ماهش که میشه تازه دندون در میاره ........

ای حرمله دستت بشکنه که داغ دیدن دندون علی رو به دل رباب گذاشتی .

دیگه چه آرزویی ؟

آرزو داشت وقتی بچه اش میخواست بلند بشه و میخورد زمین بگه یا علی بگو یا علی بگو  .......

 

ای آرزو های رباب ، قدری تحمل کن بخواب

ای غنچه ی خشکیده ام ، آید عمو با مشک آب

ای کودک گیسو کمند ، چشم از من غمگین نبند

یکبار دیگر گریه کن ، یا بر رخ مادر بخند

ای نازنین طفل رباب ، با غصه بویت میکشم

اینگونه عطشانی و من ، خجلت ز رویت میکشم

 

***

 

لالا لالا گل پونه ، برای آب نگیر بونه

مرو مادر مرو مادر ، که دنیا بی تو زندونه

 

این طفل هم صدای هل من ناصر ینصرنی رو شنیده

چشم نیمه باز تا حالا دیدی ؟

صدا زد زینب ُ و گفت عبای جدم رسول الله رو برام بیار .

لباس جنگشو در آورد . با عبا و امامه رفت سمت میدون  . گلشو رو دست گرفت .


نظر

در گلستان شهدای اصفهان حدودا روبروی ساختمان دوم کتابفروشی گلستان قبر مطهر ومنور شهیدی سرافراز خودنمایی میکنه . آرامگاه شهیدی که زیارتگاه عاشقان ودلباختگانه بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) می باشد . شهید محمد رضا تورجی زاده فرمانده دلاور گردان یا زهرای لشکر 14 امام حسین (ع) که نام گردانش رو هم نام مادر مظلومه اش قرار داد و خود وگردانش را به او سپرد وسرانجام هم در 5 اردیبهشت سال 1366 در ارتفاعات بانه کردستان شهادتنامه خود را از دست مادرش زهرای اطهر دریافت کرد وبه علی علین پرواز کرد . وقتی پیکر این شهید رو مشاهده کردند دیدند به مانند مادر پهلو شسکته اش با جراحتی از پهلو وسینه وترکشهایی که مثل تازیانه پشت او را کبود کرده بودند به آسمانها پر کشیده است .

                            

شهید تورجی زاده که از همان اوان جوانی علاقه وافری به حضرت فاطمه زهرا (س) داشت با ورود به عرصه مداحی اهل بیت علیهم السلام همیشه ودر همه جا وبه هر مناسبت مصیبت حضرت زهرا را نقل میکرد و عشق وارادت خود را به مادر عرضه میداشت .

                             

اکنون هم پس از شهادتش با عنایات حضرت زهرای مرضیه (س) حاجات متوسلین به حضزت زهرا را میدهد واین مطلب نه یک مطلب شنیده بلکه مطلبیست که خود با چشمان دیده ام . خود حقیر هر وقت به زیارت مزار این شهید والامقام میرم معنویت و عطر روحانی این مزار را با عنایات حضرت زهرا حس میکنم . این مزار مطهر زیارتگاه مشتاقان واردتمندان مادر مون حضرت زهرای اطهر می باشد . توصیه میکنم به دوستان اصفهانی که حتما به زیارت این شهید بزرگوار بروند وفیص ببرند  وبنده حقیر را هم دعا بفرمایند . التماس دعا

                         برای شادی روح این شهید بزرگوار سه تا صلوات بفرستید .


نظر

 

اینجا کربلاست.تاریخ را برای گفتن از کربلا ورق می زنم.وجه تسمیه ی کربلا شاید بتواند بهانه ی خوبی برای توصیف کردن این سرزمین خدایی باشد.

از مدیر کاروان که می پرسم می گوید:"اینجا را کورب ایلو گفته اند.یعنی پرستشگاه خدا." آری یعنی خدا هم زائر  حسین(ع) است.

اینجا همان جایی است که علی (ع) پای بر این سرزمین خدایی نهاد.وضو گرفت ونماز خواند.آنگاه خاک آن را بویید وگفت:"این سرزمین را حادثه ای سخت در پیش است.در اینجا خیمه می زنندوخونشان بر زمین می ریز.مردان وکشتگانی داردکه به هیچ حساب به حنت الله راه پیدا می کنند."

حسین جان!من از سرزمینی آمده ام وهمشهری مردمی هستم که راه رفتن و ایستادن را با ذکر نام پدرت.علی(ع) یاد می گیرند. باشیری بزرگ می شوندکه اشک عزای تورا به همراه دارد و وقتی بزرگتر می شوند این را می فهمندکه داغ عاشوراچقدر برایشان سنگین است.

حسین جان!من از خیابانی به این خیابان آمده ام که سالهاست بروبچه های محله هایش چه باصورتی عرق کرده در تابستان وچه در یخبندانی زمستان در عزای تو وعزیزانت قدم پشت قدم برداشته اندوبا بالهایی که روی آن امید رسیدن به این خیابان را حمل می کنند جا مانده اندومنتظرند...منتظر اینکه این بار رابا دست شفاعتت از روی بالهایشان برداری. 

اما حالا من اینجایم.در این خیابان واینجاکربلاست...می خواهم به نیابت ازهمه ی کسانی که قلبهایشان سرزمین من است.سلام بدهم ولی نمی دانم چه کنم...

مانده ام به کدام یک سلام کنم.به ستاره ی روی حسین(ع) یا ماه بنی هاشم.عباس(ع)...

السلام علیک یا صاحب الدمعه الساکبه.یا صاحب المصیبه الراقبه...

السلام علیک یاحجته الله.یاصفی الله.یاعزالسلام... 

السلام علیک یا قتیل العبراه.یا عبره کل مومن..


نظر

آب از دست تو گله دارم.ای آب زلال.ای آب فرات اگر آن نامردان به حسین آب ندادندتو که می توانستی جاری شوی وخود را به گلوی حسین برسانی.مگر گلوی کوچک علی اصغر باچندقطره ی تو سیراب می شد.

مگراسماعیل بامقداری بی تابی که کردتوچشمه ای جوشان نشدی وجاری نشدی وخود را به گلوی اسماعیل رساندی چه می شد جاری شوی وخود را به گلوی جگر گوشه ی حسین برسانی. هاجردر بین صفا ومروه حیران وسرگردان رفت وآمد کرد وبادلی سوخته چشمه ای جوشان یافت وآب زمزم را به گلوی بچه اش رساند.پس ای آب در کربلانیز می توانستی باگریه ی بچه های حسین (ع) بین خیمه ها جاری شوی وبچه هارا سیراب کنی.

مگرتو کمتر از آن مشکی بودی که همراه قمر بنی هاشم رفت تا آبی برای یاران حسین بیاورد چه می شد از مشک آن یار باوفا جاری شوی و خود را به خیمه گاه برسانی گلوله علی اضغر تحمل تیر حرمله را داشت یا قطراتی از وجود تو را؟خودت انصاف بده کدام یک؟...

ای آب زمانی که می خواستی موسی رابه فرمان اللهی نجات دهی و فرعون را نابود کنی با چه شدتی زمین را شکافتی واز آن بیرون آمدی وبه رودی خروشان تبدیل شدی و موسی ویارانش را نجات دادی چه می شدزمین کربلا را بشکافی  ورودی شوی ودشمنان امام حسین(ع) را ببلعی و نابود سازی.

ای آب یادت هست که دریایی شدی وکشتی نوح را بر روی خود سوار ساختی و نوح را از دشمنان او جدا کردی چه می شد که در نینوا نیز دریایی شوی وبچه های حسین را سیراب  ودشمنان او را غرق در آب کنی.

به قول شهریار:

                                       دریا بود وگلی از تشنگی بیداد می کرد.

ولی باشد ما این رنج وغم را تحمل می کنیم وخونین بالان عاشق نیز با جرعه ای از عشق خداوند متعال سیراب شدند و خرمن وجودشان خاکستری شد تا هدایتگر ما با شند

آری...

جاء الحق وزهق الباطل .ان الباطل کان زهوقا.